حال خوشِ اسفند❤️

اسفند خواهش پسر بچه‌ای‌ست وسط پیاده رو که : ماهی قرمز می خواهم .

شوق زوجی‌ست که در شلوغ ترین عصر شهر به دنبال لباس نامزدی ، مغازه ها را می گردند .

حال خوش دستفروشی‌ست که می تواند چند روزی بی دغدغه‌ی مامورین بساط کند .

قول پدری‌ست به دخترش که : بازار شب عید خوب است ؛ لباس عیدت جور است.

امید یک بیمار سرطانی ست به بهار ؛ به رویش دوباره ی موهایش .

غرغر دخترکی ست که به اجبار مادر باید دستی به سر و روی اتاقش بکشد .

شک و تردید پیچاندن کلاس ها : از بیستم یا بیست و پنجم ؟

اسفند

حس هم آغوشی گربه‌های روی بام و عطر گندم هایی که کم کم باید سبز شوند .

عطر خوشی است

بوی عیدی بوی کاغذ رنگی
دیدگاه ها (۱۵)

بچه ک بودیم...

🙂💫

نذارید تخفیف بخوره...❤️

رفیق...😍❤️

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

هر آدمی برای خودش قصه ای دارد !آدم ها کم هستند به مثنوی ِ هف...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط